باهم آهنگ دلنشین وطن عزیزمونو گوش بدیم:
۱- «اقتصاد- سلاح»: اقتصاد مولد و کارآمد به همراه سلاح بازدارنده و تفوقیاب از مهمترین ارکان قدرت هستند. قدرت بازدارندگی و عدم وابستگی اقتصادی، پیشنیازهای استقلال سیاسی، قدرت ملی و تنظیم دشمنان است که اگر هر دو باهم نباشند، نتیجه تمامکننده نخواهد داشت.
۲- ایمان به تحقق وعدههای الهی و مجهز بودن به این سلاح – که تاکنون ما را به نقطه فعلی رسانده است – از عناصر بومی قدرت ملت ایران است. عنصر معنویت، جهاد، شهادت، عبور از منافع فردی و فدا شدن برای ملت و جامعه و ایران و در یک کلمه پیشقراولانی از جنس آیتالله خامنهای و شهید سلیمانی میتواند این بعد قدرت را تقویت نماید. مبارزه با این بُعد از قدرت ملت ایران سالها زودتر از جنگ اقتصادی شروع شد و هنوز ادامه دارد. اما هنوز هسته سخت ایمانی و فرهنگی ملت ایران دست نخورده است که باید تقویت شود. دولت ارزشگرا در تحقق و گسترش این قدرت میتواند بسیار مؤثر باشد.
(یکم) افزایش اعتماد عمومی: اقتدار مبتنی بر رضایت، مشروعیت و قانونمندی است و هر قدر این اقتدار همراه با رضایت، حمایت، پشتیبانی آحاد ملت باشد بیشک مهمترین عامل قویشدن است. بزرگترین سرمایه اجتماعی هر جامعهای مردم آگاه، متخصص، دارای انگیزه، عزت و اراده برای غلبه بر ناممکنها و تحقق آرمانهای بلند خود است. امروز جلب رضایت همه مردم به مثابه اصلیترین راهبرد نظام برای قویشدن است. گفتمان خدمت باید از سوی همه مسوولان در همه نهادها و دستگاهها سرلوحه وظایف باشد؛ ما همه نوکر و خادم مردم هستیم. رهبری فرمودند: «مشروعیت همه امور به دست مردم است.»
برای قوی شدن باید ارکان آن را به درستی شناخت و در عین حال امکان آن را نیز بررسی نمود. حجتی که امکان قوی شدن را باورپذیر میکند، حرکت چهل ساله ملت ایران از یک کشور وابسته به کشوری است که با موشک بومی و با قدرت و دقت حداکثری مراکز نظامی بزرگترین قدرت نظامی- اقتصادی جهان را هدف قرار میدهد. ۴۰ سال گذشته به ما میگوید قوی شدن ممکن است، به شرط آنکه به الزامات آن پایبند باشیم. ممکن است برای قوی شدن ایران، دهها دلیل شمرده شود و همه آنها هم قابل قبول و توجیهپذیر باشند. اما اگر قوی شدن را جامعالاطراف و همهجانبه ببینیم باید آمیزهای از ثروت، معنویت و ارتباطات را با هم ببینیم و وجوه افتراق قدرتمند شدن ایران یا مسلمانان با قدرتمند شدن جهان غرب را بهعنوان وجه هویتبخش مدنظر داشته باشیم. قدرتمند شدن ایران از همان معبر و مسیری که غرب به آن رسیده است نهتنها آفت است که افتخارات گذشته ملت ایران را به منفعتطلبی، سلطهطلبی و جهانخواری تقلیل خواهد داد؛ لذا باید مدل بومی قوی شدن را طراحی نمود که در آن هم شاخصهای قدرتی که طرف مقابل آن را میفهمد، لحاظ شود و هم عواملی که استحکام ساخت درونی را به ارمغان میآورد وجود داشته باشد.
تهران- ایرنا- «حسین شاه پری» کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به بیانات رهبری مبنی بر لزوم قوی شدن ایران گفت: همان طور که رهبری هم تاکید کردند تحقق راهبرد ایران قوی بدون حضور گسترده مردم در انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری امکان پذیر نیست.
انتخابات ریاست جمهوری در سالهای بعد از انقلاب همواره از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. راهبرد نظام مشارکت حداکثری مردم در همه انتخابات بوده و مردم هم به صورت میانگین مشارکت بالایی در انتخابات ریاست جمهوری داشتهاند. اما افزایش مشکلات معیشتی و برخی دیگر از مشکلات باعث نگرانیهایی در زمینه مشارکت مردم در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شده است.
رهبر انقلاب اول فروردین در سخنرانی زنده تلویزیونی خطاب به ملت ایران راهبرد نظام و کشور را «ایران قوی» اعلام کردند که یکی از الزامات مهم تحقق این شعار مشارکت حداکثری مردم در انتخابات و تشکیل دولت قوی است.مقام معظم رهبری در مورد اهمیت انتخابات گفتند: از جنبهی داخلی، انتخابات در واقع یک نوسازی در کشور است؛ وقتی انتخابات انجام میگیرد یعنی یک افراد تازهنَفَسی وارد میدان میشوند، وارد کار میشوند و در دستگاه اجرای کشور یک نوسازیای به وجود میآید که این خیلی چیز مهمّی است.
رهبری در مورد اهمیت انتخابات از بُعد خارجی هم بیان داشتند: از جهت وجههی خارجی هم انتخابات و حضور مردم و مشارکت مردم، نشاندهندهی اقتدار ملّی است. این را همه باید بدانیم و اذعان کنیم که بله، امکانات دفاعی و قدرتهای دیپلماسی و امثال اینها به کشور اقتدار میدهد، در این شکّی نیست امّا بیش از همهی اینها مردم یک کشورند، ملّتند که اقتدار میدهند.
رهبر انقلاب در همین سخنرانی با بیان اینکه ما باید تلاش کنیم کشور را قوی کنیم. به راهبرد ایران قوی اشاره کرده و گفتند: خب، کشوری و ملّتی که میبیند دشمنیهای دشمنان و زیادهخواهان و مستکبران را، راه کار و علاجش این است که خودش را قوی کند. این قوّت کشور و «ایران قوی» یک شعار عمومی است، این را همه قبول دارند؛ آن کسی که بنده را هم قبول ندارد، شعار «ایران قوی» را قبول دارد. مسلّماً ایران قوی بهتر از ایران ضعیف و ناتوان و توسریخور است.
اگرچه دانش اموزان قسمت کوچکی از عظمت و اقتدار کشور ایران است ولی با توجه به این موضوع که این داشن آموزان مخترعین و داشنمندان آینده ی این سرزمین هستند وظایفی در قبال حمایت از شعار امسال یعنی تولید ملی،حمایت از کار و سرمایه ی ایرانی دارند .
دانش اموزان که جمعیتی نزدیک به 14 میلیون نفر را شامل میشود میتواند در تبیین الگویاستفاده از کالای ایرانی و اصلاح فرهنگ بیگانه تاثیر بسزایی داشته باشند . دانش آموز میتواند فضایی با نشاط برای تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی ایجاد نماید که اینان مهمترین سرمایه های کشور و بعنوان نسل پویا ، گام اول را در خانواده ها بردارند.
تجربه استفاده از دانش آموزان بعنوان همیار پلیس در چند سال اخیر خود گواه روشنی بر این موضوع است که آنان میتوانند سخن اثر گذار در بین خانوده و سطح عمومی جامعه در جهت ایجاد رغبت به استفاده و بهره مندی از تولید داخلی داشته باشند .
«ملّت عزیز ایران باید همّتشان این باشد که قوی بشوند.» این گزارهی مطرح شده از سوی رهبر انقلاب اسلامی در خطبههای نماز جمعه ۲۷ دی ماه ۱۳۹۸ نوعی جمعبندی کلانِ ناظر به وظایف عموم مردم و مسئولین از سوی ایشان بود: «باید ملّت ایران و مسئولین کشور تلاششان برای قوی شدن کشور و قوی شدن ملّت باشد، با اتّحاد، با حضور، با صبر و استقامت و با کار سخت و پرهیز از تنبلی؛ این اگر [محقّق] شد، به توفیق الهی، به فضل الهی، ملّت ایران در آیندهی نه چندان دوری آنچنان خواهد شد که دشمنان حتّی جرئت تهدید هم پیدا نکنند.»
۱- امنیت و ضروریت قدرت ملی
حیات یک ملّت وابسته به تقویت مؤلّفههای قدرت است
اساساً حیات یک ملّت و بالندگی یک ملّت، وابسته به این است که مؤلّفههای قدرت و عناصر قدرت را در خود تقویت کند و آنها را در جای لازم و بهنگام، مورد بهرهبرداری و استفاده قرار بدهد.
وظیفه تمام افراد جامعه ایران است که بنا به ظرفیت، توانایی و فکر خود در اندیشه توسعه و پیشرفت کشور باشند، در غیر این صورت رسیدن به «توسعه» خیالی خام خواهد بودآنچه که باعث پیشرفت و شرایط ممتاز آنها در این بازه زمانی کم شده است، چیزی جز اراده ملی آنها برای پیشرفت نبوده است
مرحله اول کشف و شناخت توانمندی های خودمان است:
لازمه رشد فردی در جامعه، وقت گذاشتن افراد جامعه برای خود در مسیر کشف و شناختن خودشان است. در واقع، این رشد فردی است که جمع آن تبدیل به جامعه مدنی و عاملی برای پیشرفت کشور است. فقر رشد فردی و اخلاقی موضوع مهمی است که بسیاری از نویسندگان ایرانی نیز از جمله عبدالحسین زرینکوب در کتابهای تاریخ ایران به آن اذعان داشتهاند. چنانچه یکی از لایحههای مشترک بحثهای این تاریخ دانان این است که بخش بزرگی از تاریخ ایران را حسد و کینه رقم زده است. بنابراین لازم است اول رفتارها و ناهنجاری های گذشته تغییر پیدا کند.